you dont know me ..:D

بایگانی
پیوندهای روزانه

۸ مطلب با موضوع «دلنوشته» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تنهایی

از تنهایی مینالید؟ 

تنهایی زیبا ترین نعمت خداست... این همه ارامش؟ 

  • Persephone

تلخ ترین شکنجه

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • Persephone
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • Persephone
  • ۰
  • ۰



پنج ماه وقت دارم

صدو چهل روز

وقتی بچه بودم و به به این آرزوی شیرین فکر میکردم

هرگز فکرش را هم نمیکردم که روزی برسد که فقط صدو چهل روز وقت داشتم

منم و صد و چهل روز

خبر خوشی را شنیدم

خیلی خوش

آنقدر که صدای قلبم را میشنوم

در دوراهی ممکن یا غیر ممکن گیر کرده ام

سرنوشت ثابت کرده غیر ممکن هارا ممکن کرده ام

وقتی همه دم از نشدند میزدند بهترین نتیجه هارا گرفته ام

همه می گویند نمی شود، امکان ندارد، کنار بکش، وقتت را تلف میکنی.

صداهایشان در گوشم میپیچد...

و صوای دیگری آن اصوات منزجر کننده را از بین میبرد

به چه کسی میخواهند غیر ممکن را ثابت کنند...؟

و یادم می اید که مردم این شهر فراموشی دارند...

پیروز میشوی تورا بالای سر مییرند و به هوا پرتت میکنند چند سال بعد تو یک بازنده ای

غیر ممکن غیر ممکن است... تو بازنده ای

مردم شهر فراموش میکنند ولی...امان از حافظه ی من...!

  • Persephone
  • ۰
  • ۰
چنان تنهایی و وحشتی حس می کردم

که فکر خودکشی به سرم زد !

تنها چیزی که جلویم را گرفت

این فکر بود که در مرگ ،

تنها تر از زندگی خواهم بود ...!
  • Persephone
  • ۱
  • ۰

کدوم..؟؟!

داشتم همین الان فکر میکردم ...

که زل بزنم تو چشمای طرف و بگم ... " احمق "‌

یا بامحبت خاصی نگاش کنم و بگم عزیزم نمیدونی چقد دوست دارم

D:

  • Persephone
  • ۱
  • ۰

تا چند روز پیش از زندگیم خسته شده بودم

میخواستم علنا"دگ تمومش کنم

ولی الان دگ نظرم عوض شده

تمومش کنم ک اخرش چی بشه 

تازه یادم افتاده که هرجور پیش بریم 

به هیچکس هیچ ربطی نداره ک ما چجوری زندگی میکنیم

حالا که اونا قانونای خودشونو پیش اوردن منم قانونای خودمو پیش میبرم

از این به بعد به قانون من جلو میریم ...😏

  • Persephone
  • ۱
  • ۰

خسته شدم 

از دادو فریاد ها

ازاین که صبح تا شب بخوام به این و اون توضیح بدم که من برای خودم زندم

نه به خاطر تو

به من چه که اونا یه اشتباهی کردن

اونوقت من باید به پای اونا بسوزم

جوونیم به افسردگی بگزره و

میانسالیمم به این که میتونستم به آرزوم برسم ولی نرسیدم

تا کی همش غصه این و اونو بخورم ...هان؟!

تاکی به هر زبونی بخوام بگم ک بابا منم ادمم

منم ارزو دارم

اونا فک میکنن ک چون خودشون یچیزی رو دوست دارن منم حتما باید اونو دوست داشته باشم 

اونا فک میکنن ک اگه منبخوام ب طرف آرزوی خودم حرکتکنم رندگیم تباه میشه 

ولی اونا نمیدونن ک من ب بیابانی فکر میکنم ک از جنازه های ما ساخته شده 

جنازه هایی ک یه زمانی ماها بودیم 

و اون موقع دگ هیچی نمونده ن حرف مردم ن اونا ن هیچ چیز دگ

ماهم یروز میمیریم 

مثل پدرپدرپدرپدرپدرم 

همونطور ک اون الان فراموش شده ماهم فراموش میشیم و 

تلی خاک میمونه و باد سردی که اونو جابه جا میکنه

و ما چقد احمقانه درپی آرزو های خودمان آرزوهای دیگران را از ان ها میگیریم

و بال های صعود ان هارا میچینیم

میگین حرف مردم 

مگه این مردمی ک شما ها میگین خود شماها نیستیم با افکار مالیخولیاییتون 

حیف ک هیچوقت هیچکس حرفای منو نمیشنوه 

حرفای من ک تموم شد حالا بدو برو ب بچت بگو درساتو بخون فردا امتحان داری

هه احمقا..😒😏

  • Persephone
(بهترین لینک باکس)