•|به غریقی میمانم که برای زنده ماندن و زندگی دست و پا میزند...
•|به دخترکی زنده به گور میمانم که برای اندکی اکسیژن خود را به هر دری میزند...
•|به پیر زن بیچاره ای میمانم که در آرزوی [محال]دیدار مجدد با فرزنش نفس میکشد...
•|به گلاب می مانم که در نهایت خوش بویی با بیجان هایی فراموش شده تنها می ماند [forever]...
•|به دیوانه ای میمانم که مردم در عین بیرحمی با بیشترین فاصله ی ممکن از برابر لبخندش میگزرند ...
•|به ماهی میمانم که در جستجوی اب دیوانه وار به هوا میپرد
•|به پرنده ای در قفس که در شوق آزادی ،آواز هایی مستانه سر میدهد
•|به آینه ای که در برابر تمام زیبایی های دنیا "تنها" حق بازتاب دارد
آینه هایی که مردم برای تمام قد دیدن خود از او فاصله می گیرند ...
•|به اشکی که برای مرگ تنها دارایی ریخته میشود
•|شمع هایی که در تاریکی مطلق روشن میکنند..
•
•
•
باور هایی که هیچکدان فرقی به حال من ندارد
"من"تا ابد در شوقی [reasonless]دست و پا میزنم ...
-____-