you dont know me ..:D

بایگانی
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

..............

انقدر تن و جانم درد میکند که دلم به نوشتن نمیرود

اما خواستم این لحظات تاریک را ثبت کنم

دردمیدانید چیست؟ 

یکهویی به جانت مینشیند و دست برنمیدارد 

انگار اسیر شده ای هرچه دست و پا میزنی و انگار نه انگار

از چنگال درد نمی شود فرار کرد 

دوباره ان لحظه ها 

دوباره نا امیدی و سکوت 

دوباره پناه بردن به خدا 

قول دادم 

قول دادم که دوباره دنبالش بگردم 

اگر دنبالم بگردد 

من همین جا نشسته ام 

تو کجایی؟ 

تو کجایی؟ 

شاید لا به لای این همه سکوت 

نگاه غم الود مرا ببینی 

خیس از اشک 

صدای درد الود مرا از سراب سکوت می شنوید 

فریاد زدن، جیغ زدن، گریه کردن... هیچکدام فایده ندارد 

باید تکیه بدهی و مرگت را نزاره کنی 

باید تکیه و بدی و کم کم بمیری 

کم کم بمیری 

صدای مرا از سراب درد می شنوید 

زیر خرواری از ارزوهای خفته 

نمیدانم میتوانم این مطلب را تمام کنم یا نه 

نمیدانم این اخرین نوشته است یا نه 

شاید صدای فریاد مرا تو شنیده باشی 

... 

نمیتوانم 

نمیتوانم این این نوشته را تمام کنم 

نمیتوانم.... 

  • ۹۸/۰۶/۱۷
  • Persephone

نظرات (۱)

قوی باش , دردت از من بیشتر نیست 🌹 بعد از هر سختی آسانی است 

پاسخ:
فکر نکنم... 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
(بهترین لینک باکس)